همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: صبح یک روز سرد زمستانی نگارخانه پردیسان فرهنگسرای فردوس میزبان نمایشگاهی از آثار هنرمندی بود که نقاشیهایش به نقاشیهای شفابخش معروف شده است. نقاشیهایی که با هر طرح و نقشش پنجرهای رو به امید برای مادران وزنان خسته از روزمرگیهای زندگی بازکرده است.
خواندنیهای بیشتر را اینجا بخوانید
مرحوم ربابه فلاحت دوست بانوی ۷۲ ساله، نقاش خودآموختهای بود که باوجود بیماری سخت و طاقتفرسایی که داشت توانست چند سالی با کشیدن همین نقاشیهای ساده زنده بماند. اگرچه او دیگر در بین ما نیست اما نقاشیهایش ماندگار شده است.
فرزانه غلامی دختر مرحوم فلاحت دوست قصه مادر و نقاشیهایش را اینگونه روایت میکند: «اگرچه مادر این روزها در بین ما نیست اما نقاشیهایش دستبهدست میچرخد و باعث خیر شده است. حس خوبی که مادر مرحومم با کشیدن این نقاشیها دریافت میکرد گویا پایانناپذیر است و همین باعث شده تا مادران و بانوان زیادی راه او را پیش بگیرند.»
غلامی میگوید: «قصه از جایی شروع شد که مادر بیماری سختی گرفت، بیماری خونی لاعلاجی که همه امید مادر را از بین برده بود. دکترها او را جواب کرده بودند. روزهای سختی بود. همان روزها بود که تصمیم گرفتم روزهای آخر زندگی مادر را متفاوت کنم. دوست داشتم تنها برای خودش زندگی کند. جوری که آرام باشد.»
مادرم با نقاشی به جنگ بیماری رفت
فرزانه غلامی ۲۰ سالی میشود که بهطور حرفهای نقاشی میکشد. او تصمیم میگیرد مادر را با طرح و رنگ آرام کند. خودش میگوید: «به او گفتم مادر نقاشی بکش. برایش وسایل نقاشی گرفتم. تصمیم گرفتم چیزی به او یاد ندهم. میخواستم هر آنچه در درون دارد بیرون بریزد. برخلاف همیشه که برای کوچکترین تغییری مقاومت میکرد ولی این بار بهراحتی پیشنهادم را پذیرفت. روزها یکی پس از دیگری میگذشت و مادر روزبهروز پرشور و باانگیزهتر نقاشی میکشید. هرروز تماس میگرفت و از طرح و نقشی که به تصویر کشیده بود حرف میزد. کاغذ و قلم سفارش میداد. نوهها برایش وسایل نقاشی هدیه میگرفتند. نقاشیها در کمال سادگی و تصویر ابتداییشان بینهایت پرانرژی بود. مادرم که امیدی به زنده ماندنش نبود. ۴ سال زنده ماند و اگر کرونا نبود و سیستم ایمنی بدنش را به هم نمیریخت حالا حالا ها زنده میماند.»
نذر فرهنگی برای مادر
از ربابه فلاحت دوست ۱۰۰ نقاشی به یادگار ماند. فرزانه غلامی میگوید: «به حرمت دستان کوچک و ظریف مادرم و همه مادران سرزمینم که با همین دستان زندگی را معنا میکنند تصمیم گرفتم نمایشگاهی از آثار مادر برپا کنم. برخلاف انتظارم استقبال بینظیری از نمایشگاه شد. بهخصوص زنان و مادران زیادی با شنیدن قصه زندگی مادرم تصمیم گرفتن بخشی از روزمرگیشان را با دنیای هنر رنگ کنند.»
نخستین نمایشگاه مرحوم ربابه فلاحت دوست آغاز نمایشگاههایی شد که یکی پس از دیگری حس زندگی را برای تماشاگران تداعی میکند. فرزانه غلامی میگوید: «وقتی مادرم با کشیدن نقاشی توانست روزگار خوشی را برای خودش رقم بزند و بیماری را پس بزند چرا دیگران نتوانند. همیشه به خودم میگویم اگر مادر زودتر نقاشی را شروع میکرد شاید بیشتر زنده میماند. شاید اصلاً مریض نمیشد. تصمیم گرفتم نقاشیهایش را وقف یک عمل خیر کنم. آستین بالا زدهام تا به مادران و زنانی که با نقاشی کشیدن حال روزشان تغییر میکند و شور زندگی در وجودشان جریان مییابد آموزش دهم. این یک خیرات ماندگار برای مادرم است. شاید هم یک نذر فرهنگی. نمیخواهم قلم او روی زمین بماند. تا جایی که بتوانم به نام مادرم این کار را ادامه میدهم.»
تعبیر حس ناب «من میتوانم»
چند ماهی است که نقاشیهای هنرمند خودآموخته مرحوم ربابه فلاحت دوست دستبهدست میچرخد. از آن روز سالمندان زیادی برای آموزش نقاشی اقدام کردهاند. مدینه سماواتی از بانوانی است که بعد از بازدید نمایشگاه تصمیم گرفته است هنر نقاشی را در سن ۶۵ سالگی آغاز کند. او میگوید: «نقاشیهای خانم فلاحت دوست حس متولد شدن را تداعی میکند. سادگی و بیریایی در آنها موج میزند. اولین بار که نقاشیها رادیدم فکر کردم یک کودک اینها را کشیده است. وقتی قصه نقاش را شنیدم متحول شدم. سادگی نقاشیها حاصل روح لطیف این مادر است.»
فرزانه دانش مدیر نگارخانه پردیسان میگوید: «بعد از نمایشگاه، نقاشیهای بانو فلاحت دوست طرفداران زیادی پیدا کرده است. برای همین تصمیم گرفتیم کلاسهایی را با کمک دخترشان خانم غلامی برای کانون بانوان و جهاندیدگان آغاز کنیم. مسلماً این نقاشیها شفابخش هستند چون حس ناب «من میتوانم» را برای همه تداعی میکنند.»
نظر شما